زمان مورد نیاز برای مطالعه: 885 دقیقه

ب: بحثی در رابطه با محتوای تحقیق

اَشکال تعامل مسلمین با غرب

از جمله موانع اساسی حرکت اجتماعی، وجود دودستگی است؛ عاملی که موجب کشمکش شده، گاه موجب ایستایی حرکت و گاه باعث سیر قهقرایی آن می‌شود. آرمان محقق نمودن تمدن اسلامی نیز، حرکتی جمعی است که وجود شهروندانی با اختلاف در «قوت و ضعف» ایمان دینی، موجب بروز تشتت و بالمآل، کُندی، ایستایی و یا عقب‌گرد کاروان تمدنی می‌گردد. برخورد مسلمانان با تمدن الحادی[1] غرب به دو گونه است: الف) دسته‌ای که نصیبی از اسلام به جز انتساب و حکم شرعی تولد از والدین مسلمان ندارند و هنوز ایمان وارد قلوب آنان نشده[2] و در غالب موارد، همتی نیز در راستای تحصیل ایمان از خود نشان نمی‌دهند؛ گروهی که پُر‌شمار هستند. ب) دسته‌ای که از صمیم قلب ایمان آورده و یا در صدد تحصیل آن هستند؛ گروهی که در مقایسه با دسته اول، کم‌شمار هستند. موضع گروه اول در قبال تمدن الحادی غرب، «ایجابی» و یا حتی اعجاب و ابتهاج از آن است و چنان سبکی از زندگی را خیر مطلق می‌بینند، زیرا تطابق تامّ آن سبک با گرایشات نفسانی آنان، علقه شدیدی به آن ایجاد می‌کند که مانع «دیدن» و «شنیدن»[3] معایب و مضرّات واضح آن می‌شود و به جهت فقدان رابطه مؤثر آن دسته با دین و عدم آشنایی با لذت «تدیّن»، متوجه صدمات فاجعه‌بار تمدن غربی بر ایمان و عقیده نمی‌شوند و لذا از این جهت، خود را مغبون نمی‌یابند.

امّا گروه دوم که دل در گرو دین و ایمان دارند، می‌بینند تفاوت آنچه تمدن غرب به آنها داده، با آنچه از آنان ستانده؛ نه فرق زمین تا آسمان، بلکه جهنم تا بهشت است! کسی که ایمان به مبدأ و معاد دارد و می‌بیند نتیجه عمل به نسخه‌های تمدن الحادی غرب، گسیختن گره‌های آن ایمان و عقیده است، سعادت ابدی خود را تباه شده می‌یابد لذا نمی‌تواند نسبت به جاری شدن آن در جامعه‌ای که زندگی می‌کند، بی‌تفاوت باشد زیرا گرچه او قصد همراهی با آن سبک و عمل به نسخه‌هایش را ندارد ولی تهاون در مقابل سریان آن در جامعه، به انحاء مختلف از جمله نامساعد و یا وخیم شدن فضای دینداری، دامن او و اطرافیانش را هم خواهد گرفت.

این «خوف و دغدغه» ورود تمدن الحادی از سوی گروه دوم، و «امید و آرزوی» ورود آن از سوی گروه اول، مسأله‌ای بر مسائل دوقطبی موجود بین جبهه کم‌شمار مؤمنان و پرشمار منافقان و ملحدان می‌افزاید و از جمله قربانیان اصلی این جنگ و جدال، اهداف و آرمان‌های دینی همچون تلاش برای ساختن جامعه راشد است.

منافقان با مدد گرفتن از کینه ملحدان و نیز، نقابی که از عنوان «مسلمان بودن» دارند، با خوض در منابع دینی و تاریخ اسلام، سعی می‌کنند به محاجّه با مؤمنان بپردازند و آنان را وادار به قبول اجرای استانداردهای سبک زندگی ملحدانه غربی نمایند و نتیجه این تلاش‌ها، علاوه بر سریان تمدن غربی در جوامع اسلامی، لطمه‌های بسیاری است که «دین» از بابت شبهه‌افکنی‌ها متحمل می‌شود و بالمآل، دینداری را از آنچه بود، سخت‌تر می‌کند. تمدنی که انواع معارف و احکام شرعی در آن به سخره ‌گرفته شده، و خداباوری، نتیجه ترس از ناشناخته‌ها معرفی می‌گردد و برای جلب حداکثری اعضاء، همه نوع عقیده و رفتار را قابل تحمل و عرضه می‌بیند، در دل­ها، جز شک و تردید و انکار نمی‌کارد و این، خطری است که جامعه مؤمنان در پی پرهیز از آن هستند ولی عِدّه و عُدّه جبهه مقابل، توفیق چندانی برای آنان باقی نمی‌گذارد و بدین ترتیب، تمدن الحادی به جز به تباهی کشاندن دل‌سپردگانش، به جبهه مخالفان هم آسیب می‌زند و از این بابت است که ضرورت توجه به موانع تحقق تمدن مطلوب اسلامی برای متدینان دوچندان می‌شود و تلاش برای تحقق آن، از یک امر استحبابی، به یک وظیفه واجب تبدیل می‌گردد.