زمان مورد نیاز برای مطالعه: 885 دقیقه

2-9-1. حساسیت به سلامت روابط

در جامعه شکل گرفته بر اساس اسلام، حساسیت تامّی بر سلامت روابط بین شهروندان و تأثیرات فردی و اجتماعی آن وجود دارد. علاوه بر تاکید بر حفظ جان شهروندان؛[781] که از بدیهیات هر نظام انسانی و تمدنی است و البته، عنایت ویژه ای به آن، در ادیان آسمانی مانند یهودیت و اسلام[782] شده است، حساسیت به مقوله «نفاق» که مخلّ روابط بین انسانها باهمدیگر و نیز، رابطه انسان با خالق خویش است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ مرضی شایع که اجتناب از آن، نیازمند بهداشت معنوی مستمر است و پنهان داشتن آن، مسکّنی است که تنها به بیشتر و عمیق تر شدن این مرض می انجامد و شارع طبیب، تأکید فراوان به اصلاح و تحمل درد ناشی از آن دارد؛ دردی جانکاه که رهایی جان از عذاب جاودان اخروی، مرهم آن است.

نفاق، ادعای ایمانی است که حقیقتی ندارند و هدف از آن، صرفا فریب است؛[783] فریب «ناخواسته» خود و «آگاهانه» دیگران، برای جلب منافع و دفع مضارّ، به علت رذائلی درونی که منافق، توان یا اراده ای مناسب برای رفع و دفع آنها ندارد. منافقان با دوروئی خود، گمان می کنند که مؤمنان را به سخره گرفته اند، در حالی که متوجه نیستند خودشان مورد استهزاء الهی قرار گرفته اند و خدا مهلتشان داده است تا در طغیانشان، سرگردان بمانند، آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، مَثل آنان، همچون مَثَل كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايى داد، خدا نورشان را برد و در ميان تاريكيهايى كه نمى‌بينند، رهايشان كرد، کران و لالان و کورانی اند که باز نمی گردند.[784]

مبتلایان به مرض نفاق، «بیمار»انی هستند که در صورت عدم عرضه خود به طبیب نفوس، خود را «سالم» فرض کرده و افکار برخاسته از مرض خود را، دارویی در جهت سلامتی دیگران معرفی می کنند![785] از آنجايي که ايمان آنان، مقيد به عافيت و سلامتي است، اذیتی که در راه حق متحمل شوند، با اذيت مردم به يک اندازه مي‏پندارند و به همين جهت، وقتي ايمانشان باعث آزار ديدنشان می شود، از ايمان چشم مي‏پوشند تا مبادا مردم اذيتشان کنند و حال آنکه اين پندار، کاملا بر خطاست، براي اينکه عذاب و شکنجه‏اي که کفار به او بدهند، اندک و تمام شدني است، ولو اينکه منجر به مرگ شود، چون همينکه مُرد، ديگر شکنجه‏اي نمي‏بيند به خلاف عذاب خدا که هم عظيم و هم ابدي است. در سوی دیگر، زمانی که نصری از سوی خدا به اجتماع مسلمانان می رسد، خود را جزء آنان می پندارند.[786] کار آنها، اشاعه باطل و در سایه آن، استفاده های نامشروع بردن و مردم را دچار اضطراب کردن است. متولی حفظ انسجام جامعه مسلمین، جهت جلوگیری از تأثیرات سوء عملکرد منافقان، آنها را تهدید می کند که در صورت دست نکشیدن از فسادانگیزی، با آنها برخورد خواهد شد.[787]

علاوه بر نفاق؛ که ریشه در ظلم و جهالت از سویی، و عافیت طلبی، سودجویی و منفعت طلبی از سوی دیگر دارد، خطر میل به رهاشدگی و بی بندی بهیمه وار، دیگر خطری است که جامعه را تهدید می کند و شارع حکیم، نسبت به آن حساس است و علاوه بر تقبیح اصل اعمال منافی عفت،[788] و وعده عذاب سخت اخروی برای مرتکب آنها،[789] مجازات سنگینی جهت جلوگیری از اشاعه و از بین رفتن قبح آن در جامعه، در نظر گرفته است؛[790] مجازاتی که در صورت ظهور و یا اظهار آن در جامعه، موجب استقرار و اجرای آن می شود[791] و از شهروندان مؤمن خواسته شده است در خصوص اجرای آن، فریب شعارهای عوامانه جاهلان و مایلان به بی بند و باری را نخورده و اسیر احساسات نشوند و لازم است اجرای مجازات، در مرأی و منظر عموم باشد[792] تا اثر «بازدارندگی» لازم را در راستای حفظ ارزشهای اخلاقی در جامعه را داشته باشد؛ موضوعی که علت اصلی اجرای حدّ است. «استشهاد اربعه» گویای این نکته است که چنین مجازاتی، زمانی عملی و اجرا می شود که فعل منافی عفت، در مرأی و منظر عموم اتفاق افتاده باشد. البته راه رهایی از عذاب (:توبه) نیز، در نظر گرفته شده است.[793] گرچه این راه، زمانی معتبر است که بازگشت از خطاها، ثمره فردی و اجتماعی داشته باشد، نه در زمانی که فرد در حال ترک دنیاست،[794] چه اینکه، چنین بازگشتی، نه سودی برای فرد دارد و نه منفعتی برای جامعه.

توجه به سلامت جامعه، سوی دیگری دارد و آن، مواظبت بر آبروی و حیثیت افراد است که جزء گران بهاءترین سرمایه های هر فرد است. شرع با وضع قانونی، تلاش کرده است دهان بی مبالات ها را ببندد و در صورت عدم احترام آنان به آبروی دیگران، علاوه بر سیاست مقابله به مثل وچشاندن طعم تلخ ریختن آبرو، پشتشان را هم با شلاق غضب الهی آشنا کند[795] و آنها را، مفسدانی لقب دهد که در دنیا و آخرت، از رحمت خدای دور هستند و عذابی بزرگ انتظارشان را می کشد.[796]

شارع، برای پیشگیری از وقوع جرم، «حریم»هایی را قرار داده است و «حریم» اعمال منافی عفت، محدود کردن زاویه دیدگان است. خدا به فرستاده اش امر می فرماید که به مؤمنان بگوید مراقب چشمانشان و حافظ دامنشان باشند و زنان، زینت خود آشکار نکنند تا زمینه لغزش پای مردان فراهم آید[797] و به ناز سخن نگویند تا کسی که در قلبش مرض است، به طمع بیوفتد و در خانه‌هایشان بنشینند و بی‌حاجت و ضرورت، از منزل بیرون نروند و مانند دوره جاهلیت، آرایش کرده در جمع ظاهر نشوند.[798] توصیه اخلاقی برنامه ریز مکتب اسلام، به کسانی که احساس نیاز به انیسی از جنس مخالف دارند ولی فاقد توان مالی لازم هستند، عفت پیشگی است تا زمانی که خدا، از فضل خود بی نیازشان کند.[799] این دین حنیف، آزادی های جنسی را در چارچوبه عقل و فطرت تعریف کرده است و لذا با همجنس گرایی، به شدت مخالف بوده و برای عدم آلودگی جامعه تحت فرمان خود به این عمل ضد فطری، سخت ترین انواع مجازات را برای آن مقرر کرده است.[800]

از جمله موارد ظریفی که در مقررات اسلامی به آن توجه شده است، وضعیت حساس ربیبه است که در معرض و مظانّ تعدّی بود. شرع با پرداختن به این موضوع، آن دسته از مردان را که، با زنانی وصلت کرده اند که از ازدواج قبلی خود، دختر یا دخترانی به همراه دارند، از داشتن رابطه جنسی با آن(ها) منع می کند[801] و البته با تدبیری که تنها از خدای حکیم توقع آن می رود در یک مورد، چنین منعی برداشته شده است و آن، زمانی است که هنوز، رابطه زناشویی با مادر دختر محقق نشده است. در آن صورت، مرد می تواند با جدایی از مادر، با دختر وصلت کند. ظرافت و حکمت این تدبیر از آن روی است که، چه بسا تحریم مطلق ربیبه، خوف وقوع رابطه خلاف شرع را در برخی احیان، قوت می بخشید.[802]

حساسیت شارع، منحصر به امور اخلاقی و اجتماعی نیست و این امر، در حوزه روابط اقتصادی نیز کاملا مشهود است، به گونه ای که یکی از شدیدترین تهدیدات قرآن، به موضوع اقتصادی «ربا» مربوط می شود که از آن، تعبیر به «اعلان جنگ با خدا» شده است.[803] در این خصوص، از شهروندان مؤمن خواسته شده است تابع نفس راحت طلب و زیاده خواه نشوند و ربا را که، افزوده شدن سرمایه بدون فعالیت اقتصادی مفید است، رها کنند.[804] خدا، رفتار و گفتار رباخوار را، به رفتار جن زده و ديوانه‏اي تشبیه کرده است که خوب را از بد تميز نمي‏دهد و ربا را چیزی مانند بیع می داند![805] وعده الهی به رباخوران این است که ربا را بی برکت می کند.[806]

نهی از خوردن مال همدیگر به شیوه های باطل و توصیه به داشتن داد و ستدی رضایت بخش برای طرفین،[807] نشان دیگری از دغدغه شارع نسبت به سلامت روابط اقتصادی در جامعه مسلمین است.

توصیه به تحمل مرارت صبر، راهکار خدای ربّ العالمین برای ایجاد جامعه ای سالم است و اجر بی حساب صبر،[808] ریشه در تأثیر فراگیر و عمیق آن دارد و تکلیف به روزه داری؛[809] آن هم مدت معتنا به یک ماهه،[810] به عنوان مصداق بارزی از آن، از عنایت الهی به تربیت متربیانی خبر می دهد که مسلط بر نفس خویش هستند، تربیت انسانهایی که به علت محرومیت ارادی از دست درازی به مال حلال خود، تصور دست اندازی به مال دیگران و اختلاس و دزدی و اکل مال به باطل و … ، به مخیله آنها هم راه پیدا نمی کند. در کنار استعانت از روزه برای مهار نفس سرکش، یاری گرفتن از نماز به عنوان کنترل کننده هلوعی نفس،[811] دیگر عامل کمک رسان برای ایجاد سلامت اقتصادی در جامعه است و هشدار به آمدن روزی که خلایق به پیشگاه آفریدگار برگردانده می شوند،[812] ضمانت اجرای این گونه عوامل بازدارنده از فساد است.

ممنوعیت تعرض به مال غیر و پرداخت رشوه برای تضییع حقوق دیگران،[813]تاکید بر وفای به عقود، یاری رسانی به همدیگر در انجام اعمال نیک و کمک نکردن به تحقق اعمال ظالمانه و تجاوزکارانه،[814] نهی از اسراف،[815] نزدیک نشدن به کارهای زشت آشکار و نهان،[816] پرهیز دادن از آواره نمودن دیگران،[817] از دیگر توصیه ها در راستای سالم سازی روابط بین آحاد جامعه مسلمین است.