2-13-1. روحیه دادن و آرامشبخشی
انسان برای ادامه زندگی، نیازمند امید و داشتن روحیه است و قرآن، توجه لازم را به این مهم مبذول داشته است. راه عقل؛ بر خلاف مسیر نفس، راهی آکنده از سختی است؛ راهی که برای استقامت در آن، تواصی به حق و صبر،[1289] از ضروریات آن است و برای تلطیف اوضاع، گریزی از گزاره های نشاط بخش نیست. گزاره هایی مانند:
“خداوند، عمل نیک هیچ کس را بی اجر نمی گذارد و پاداش هجرت و آوارگی از دیار و اذیت در راه خدا و کشتن و کشته شدن در راه خدا، از بین رفتن گناهان و دخول در بهشت است”؛[1290] “هر کس در راه خدا مهاجرت کند، برای گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت و اگر مرگ او را در این راه دریابد، اجرش بر عهده خداست”؛[1291] “خدا، مدافع مؤمنان است[1292] و دشمنان آنها را بهتر می شناسد”؛[1293] “آنان، باید با اولیاء شیطان بجنگند و از مکر و حیله آنها ترسی به خود راه ندهند[1294] چرا که کید و نقشه راهنمای آنان (شیطان) ضعیف است”؛[1295] “شیطان، تسلطی بر اهل ایمان و توکل ندارد”؛[1296] “باطل، رفتنی است”؛[1297] “گرچه کافران و منافقان همواره در صدد خاموش کردن نور خدایند، ولی خدا نورش را کامل خواهد کرد ولو اینکه آنان را خوش نیاید”؛[1298] “خدا، کلمه کافران را در پستی و کلمه «الله» را برتر قرار داده است”؛[1299] “یهودیان (به عنوان بارزترین دشمن اسلام) هرگاه که آتش جنگ برافروختند، خدا آن را خاموش کرد”؛[1300] “او، در دل کافران، رعب می افکند[1301] و کید آنها را سست می کند”؛[1302] “عاملان به قرآن و برپاداران نماز، مصلحانی هستند که خدا اجرشان را ضایع نمی کند”؛[1303] “اگر مؤمنی، ایمان خود را به شرک نیالاید، در امنیت است و در زمره هدایت شدگان”؛[1304] “خدا، مجاهدان طریق و خائفان مقامش را، در زمین وعده اسکان می دهد”؛[1305] “کسی که از گناهان کبیره اجتناب کند، خدا لغزشها و خطایای کوچکش را می بخشد[1306] و اگر آلوده به گناهی شود و از خدا، طلب مغفرت کند، خدا را بخشنده مهربان خواهد یافت”؛[1307] “او، اعمال ناقص بندگان را، کامل محسوب نموده و گناهان آنان را می بخشد”؛[1308] “خداوند، فرستادگان خود و مؤمنان به ایشان را نصرت می دهد،[1309] آنان بر موضع حق خود پایدار و شکیبا باشند که وعده خدا، حق است”؛[1310] “مؤمنان، از استهزاء منکران، دلتنگ نشوند که خدا، آنها را کفایت میکند”[1311] و “در کنار و یا بعد از هر سختی، گشایشی وجود دارد”،[1312]
نمونه هایی از تزریق روحیه و نشاط در جسم و جان مؤمنان است.
از جمله ستون هایی که یک شهروند مؤمن می تواند در زندگی به آن تکیه کند، دعا و درخواست از ربّ العالمین است. توصیه خدا به بندگان این است که برای رفع حوائج، از او درخواست نمایند[1313] و با ذکر نمونه هایی، نشان داده است که بهترین اجابت کنندگان است.[1314] اگر از امنیت جان و مالی در هراسند، آن را به خدا بسپارند که او، بهترین حافظ و ارحم راحمین است.[1315] او، به تابعان هدایت سلام فرستاده[1316] و به ایشان نوید می دهد که درود او و ملائکه اش، یاریگر آنان است تا آنها را از تاریکی مشکلات، به نور گشایش وارد کنند[1317] و خوف و حزن آنان را بزدایند.[1318]
توکل، نسخه آرام بخش دیگری است که خدای حکیم برای بندگانش پیچیده و به آنها اطمینان داده است که وکیل خوبی است.[1319] او، خود را سرپرست و حامی پرهیزکاران معرفی نموده است؛[1320] و چه مولا و حمایتگر خوبی![1321]
او، با ذکر نمونه هایی مانند قضیه قوم لوط نشان می دهد، حق شاکری را تضییع نمی کند ولو در جمع انبوهی از کافران و ناسپاسان باشد[1322]
از دیگر طرق ایجاد نشاط در اجتماع مؤمنان، بیان فرجام و پایان راهی است که طی می کنند. اینکه، «ایمان» مقرون به نیکی و فیروزی است و «نفاق» محکوم به شکست است، چرا که «مؤمن» یا می میرد و وارد بهشت می شود و یا زنده می ماند و زندگی می کند ولی «منافق»، یا می میرد و گرفتار عذاب خدا می شود و یا زنده می ماند و بدست مؤمنان، مجازات می شوند.[1323]
به لبیک گویان دعوت حق، این نوید داده می شود که اگر طالب گشایش در امور و بخشیده شدن گناهان هستند، تقوا پیشه کنند[1324] و اگر خواهان رستگاری اند، مؤمن واقعی باشند[1325] و به ستمدیدگان این بشارت داده می شود که وارثان زمین خواهند شد.[1326]
از دغدغه های اصلی گرفتار در وصلتی ناجور، خوف از فقر و فلاکت بی سرپرستی است؛ خوفی که خدا با وعده بی نیازی، مرتفع نموده است.[1327]
جامعه مسلمان، ضرباتی که از منافقان پنهان در بدنه خود متحمل می شود، بیش از صدمات کفار و دشمنان خارجی است، خدا با اعلان اینکه، جایگاه منافقان در پست ترین جای جهنم است، مرهمی بر زخم دل مؤمنان نهاده[1328] و در سوی دیگر، باب رحمت خود را نیز، بر منافقان نبسته است و آن را، برای تائبان اصلاحگری که، به ریسمان الهی چنگ می زنند، گشوده نگه داشته و برای این بازگشت، وعدۀ «اجر عظیم» داده است؛[1329] سیاستی دو منظوره که، هم مؤمنان از شر نفاق، رهایی یابند و هم منافقان از شر اعمال خود!
به ناتوان ها و یا کم توانان زحمتکشی که علی رغم سعی بسیار، از دیگران عقب مانده اند، این بشارت داده می شود که هر کسی، به قدر توان عطا شده، تکلیف دارد.[1330]
به دغدغه مندان از تحریف قرآن، این اطمینان داده می شود کتابی که پیروش هستند، تحت حفاظت خدای قادر است.[1331]
«هر جنبنده ای، رزقی بر عهده خدا دارد»،[1332] خبری آرام بخش برای انسانی است که تحصیل رزق، از جمله بزرگترین دلمشغولی های اوست.