3-1-2. صفت فجور
در آیه 5 سوره قیامت،[1438] انسان موجودی معرفی شده است که میخواهد پیش روی خود را بشکافد. به گفته راغب، “فجر” یعنی پاره کردن و شکافتن یک چیز؛ شکافتنی واسع و گسترده، و “فجور” شکافتن پرده دیانت است و “أمام” گرچه ظرف «مکان» است ولی برای بیان «زمان» مستقبل استعاره گرفته شده است و مراد از شکافتن پیشرو(فجور أمام)، یعنی تا عمر دارد و زنده است جلوی خود را بشکافد و با تکذیب قیامت و زنده شدن بعد از مرگ، موانع تکلیف را از پیش روی خود بردارد و آزاد باشد و “بَلْ” در ابتدای آیه، اضراب از مفهوم آیه قبلی[1439] است، یعنی در واقع این گونه نیست که او گمان نمیکند بعث و حشر و احیاء مردگان نباشد و اینکه استخوانهایش جمعشدنی نیست بلکه میخواهد قیامت را تکذیب کند تا جلویش برای گناه کردن در تمام عمر باز باشد، چون اگر قیامتی و حساب و جزائی نباشد، موجبی برای ایمان و تقوا وجود ندارد. در آيه شريفه، به جای ضمير، لفظ ظاهر (انسان) قرار گرفت و نکتهاش، زیاد کردن توبيخ و مبالغه در سرزنش است، به همين منظور، کلمه “انسان” را در اين آيه و آيات بعد از آن، چهار بار تکرار کرده است.[1440]
انسان، کليات حقايق دين مانند وجود خدای تعالی و وحدانیت و الوهیت و ربوبیت و نبوت و معاد را به فطرت خود درمييابد ولی چسبیدن به زمين و اقبال به دنیا و اشتغالش به آنچه هوای نفس از زخارف دنیا میخواهد؛ اشتغالی که در دلش جاي خالي نميگذارد، ودائع فطری را از یادش میبرد و اگر دوباره در قرآن، اين حقايق خاطر نشان ميشود، براي توجه دادن نفس به آنهاست تا بعد از نسیان و فراموشي، دوباره به يادش آيد. البته معلوم است که اين، در حقيقت “اعراض” است و نه “نسيان”؛ و این که نام نسیان بر آن اطلاق کردهاند، عنایتی در آن بوده است و آن، اشتراک «اعراض» و «نسیان» در اثر است و آن، عدم اعتناء به شأن حقایق فطریی است و برای دفع اين نسیانی که پيروي از هوي و فروغلتیدن در ماديات موجب آن است، ناگزیر از توسل به امری است که آن علاقه به ماديات را از دلها ريشهکن کند و دل را به سوي حق براند و آن چيز، همان خوف و خشیت از عاقبت غفلت و وبال افسار گسيختگي است تا تذکر،[1441] جاي خود را در دلها باز کند و صاحبش را در پيروي حق سود بخشد.[1442]