زمان مورد نیاز برای مطالعه: 885 دقیقه

مشرکین گذشته و حال

از جمله خلأهایی که در مباحث قرآنی وجود دارد، و آثار آن در ساحات دیگر خودنمایی کرده، و موجب خطا در تحلیل‌ها می‌گردد، عدم تطبیق و به روزرسانی مصادیق است. بسیاری از آیاتی که در مورد کفر و شرک و بت‌پرستی است، به این بهانه که امروزه دیگر مصداق خارجی در جامعه اسلامی ندارد، وانهاده می‌شود و توبیخات و انتسابات موجود در آن آیات، به کفار و مشرکان بت‌پرست عصر نزول قرآن برگردانده شده و امروزیان را از خطاب آن آیات معاف می‌دانند، در حالی که اگر با چنان انحصاری، از محذور “خروج آیات پرشماری از قرآن از حیّز انتفاع” هم صرف‌نظر شود، باز هم نه تنها عصر کفر و شرک و بت‌پرستی و آیات راجع به آن، از میان مسلمین رخت برنبسته است، بلکه با توجه نمودن به برخی نکات، مشخص می‌گردد اگر عمق و گستره کفر و شرک، بیشتر و زیادتر نشده باشد، کمتر نشده است. نکته اول اینکه، باید میان «مؤمن» و «محکوم به اسلام» فرق قائل شد، زیرا اولی، «اسلام» را داوطلبانه قبول می‌کند ولی دومی، به حکم اسلام أب یا أبوین، مسلمان است در حالی که قلباً باوری به آن ندارد و گاهی موارد، آرزوی فقدانش را می‌کند و یا احیاناً اقدامی در آن راستا انجام می‌دهد.

حکمت حفظ انسجام جامعه مسلمین اقتضاء می‌کرد که شارع اجازه ندهد کسی جرأت کرده و اظهار ارتداد نماید. این عدم اجازه، همچون غطایی همه شهروندان را در بر‌گرفته، و تمییز بین کافر و مشرک و منافق و مؤمن را مشکل و یا حتی غیرممکن می‌نماید. پس نمی‌توان از عدم «اظهار» شرک یا کفر، عدم «وجود» آن را نتیجه گرفته و آیاتی را که مخاطب آن‌ها، کفار و مشرکان و منافقان است به افراد و گروه‌های مربوط به زمان نزول وحی دانست. نکته دوم اینکه، مشرکان عصر نزول قرآن و منکران رسالت الهی رسول اکرم(ص)، لااقل به خالقیت “الله” ایمان داشتند[6] و با توسل به بت‌ها و واسطه قرار دادن آن‌ها برای تقرب به خدا،[7] نشان می‌دادند که از ظلمت خودپرستی رهیده‌اند ولی مشرکان امروزی و منکران رسالت نبوی، «هوی» را به جای «خدا»،[8] به خدایی گرفته‌اند و با توسل به اباطیل برخی از ائمه کفر همچون داروین، اساساً منکر وجود خالقند و در عین حال، دوشادوش دیگر شهروندان و صرفاً به علت تولد از والدینی مسلمان، جزء آمار مسلمانان محسوب می‌شوند. اگر ملاحظات متعددی از قبیل «خوف تحقق حکم ارتداد یا مواجهه با انواع محرومیت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» یا «تحفّظ بر آبروی خود یا خانواده» و امثال آ‌ن‌ها نبود، کثرت مشرکان و منکران در جوامع اسلامی خودنمایی می‌کرد.

عدم پردازش به چنین مسأله‌ای؛ که احیاناً ریشه در برخی ملاحظه‌کاری‌ها و عافیت‌طلبی‌ها دارد، موجب آن می‌گردد که هم شهروندان ساکن جوامع اسلامی، و هم محققان برآمده از بدنه چنان اجتماعی، با مقبول انگاشتن مستوای دینی جامعه، موانع تحقق آرمان‌ها را در جای دیگر جستجو کنند.