نمایندگی از تمدن غرب
انواع بحرانهایی که امروزه خارج از مهد تمدن غربی، در اقصی نقاط عالم و از جمله در جوامع اسلامی دیده میشود، در واقع بحران تمدن غرب است، چرا که آنچه در اکثر مناطق دنیا در حال جریان است، سبک زندگی به شیوه غربی است، لذا بحرانهای موجود در آن جوامع نیز بایستی به حساب تمدن غرب نوشته شود. تفاوت بحران موجود در مهد آن تمدن، با دیگر جوامع آن است که غرب به سبب استعمار طولانی مدتی که داشته است، لااقل در سه مورد نسبت به سایرین وضع متفاوتی دارد: 1. اموال حاصل از استعمار، هر چه بر اسباب عیش و عشرت غربیان استعمارگر افزوده است، همان قدر جوامع ستمدیده را با بحرانهای مالی و فقر مواجه کرده است و هر چه بر رونق اقتصاد غرب اضافه کرده است همان قدر مانع سرمایهگذاری آن جوامع در زیرساختها شده است؛ 2. رسانههای بسیار گسترده و فعال غربیان به عنوان رکن اصلی تبلیغ سبک زندگی خود، از انعکاس شکستها و بحرانهای دنیای غرب خودداری میکنند؛ 3. استعدادهای برتر جوامع مستضعف؛ که بزرگترین سرمایه و عامل پیشرفت مادی و معنوی هر کشوری است، به سبب فراهم بودن فضای رشد مادی و لذت نفسانی، جذب غرب شده و با حضور آن سرمایهها، هر قدر که ذخایر جوامع مبدأ کمتر میشود، بر فریبایی و غنای غرب افزوده میشود.
ولی نمایندههای آن تمدن در اقصی نقاط جهان؛ که شامل جوامع به اصطلاح اسلامی هم میشود، به سبب محرومیت از چنان داشتههایی، صرفاً بازتابدهنده نقاط ضعف تمدن الحادیاند و ثروت و مُکنت چندانی برای پوشاندن عیوب آن ندارند و به جهت انتسابی که اسماً به تمدنی دیگر دارند، عملکرد آنان؛ نه به پای تمدن الحادی بلکه، به حساب تمدن رقیب (: تمدن اسلامی) گذارده میشود.