زمان مورد نیاز برای مطالعه: 885 دقیقه

4-1-2-12. ترک «امر به معروف و نهی از منکر» یا محدود شدن

از عوارض کثرت کفر و شرک و نفاق و عصیان و طغیان در جامعه این است که، «امر به معروف و نهی از منکر»، به عنوان دو امر مزاحم برای اکثریت مزبور، یا اساساً با شعارهایی مانند «لزوم جدایی دین از سیاست» کنار گذارده می‌شود و یا در برخوردی منافقانه و محافظه‌کارانه و جهت إقناع أقلیت مؤمن، آن را محدود کرده و با واگذاری آن به نهادی خاص مثلاً نیروی انتظامی، عملاً کارآمدی را از آن دو سلب می‌کنند ؛ ناکارآمدی به دو علت «عدم گستردگی کافی» و نیز، «فقدان یا ضعف تقیّد و تعهّد در اجرایی نمودن آن». اگر در جامعه‌ای، تقاضا برای آزادی و بی‌بندی زیاد باشد، «امر و نهی»های شرعی، عناصری نامطلوب تلقّی شده و مخالفان سعی می‌کنند با بهره گرفتن از سرمایه «کثرت نفرات»، با تحقیر و تمسخر و تعییر و تحجّر خواندن آن دو، جامعه را از فوائد فراوان نیروی محافظتی رایگان محروم گردانند تا ملحدان و بوالهوسان، آسوده در مرتع دنیا بخرامند و مزاحمی برای عیش و عشرتشان در آن چراگاه نباشد.

«بهانۀ» محدودکنندگان آن در نهادهای خاص، جلوگیری از گسترش ناآرامی و «زد و خورد» میان شهروندان است، اراده‌ای باطل در قالب سخنی حق! آنهایی که با تهوّری جاهلانه و جائرانه، صابون دوزخی شدن اخروی را به تن مالیده‌اند، خوش ندارند که دنیایشان نیز، با انواع نظارت‌های گسترده در جای جای اجتماع، به جهنم بدل گردد و در پی آنند که این خواسته را به هر نحو ممکن، اجرایی کنند. کمال آرزوی آنان، شکل‌گیری حکومتی الحادی است که با انکار حیات پسینی، وظیفه خود را منحصر در تأمین و تسهیل معاش حیوانی و آزادی‌های مطبوع آن می‌بیند ولی اگر آنان از تحقق کمال آرزو نومید شدند و خود را مقهور معتقدان به آخرت یافتند، آن وقت است که با انواع تلاش‌های آشکار و پنهان، سعی در تقلیل عوارض چنین حکومتی می‌کنند؛ سعی در سست نمودن پایه‌های «امر به معروف و نهی از منکر» و محبوس داشتن آن در بندهای اداری و در نتیجه، افلیج ساختن آن.

عاقبت چنین تلاش‌هایی؛ که ساده‌لوحی‌های شهروندان مؤمن در نتیجه‌بخش بودن آن‌ها به غایت تأثیرگذار است، خلع سلاح نگهبانان سلامت جامعه است در حالی که جامعه اسلامی می‌تواند با استمداد از آن فرامین حکیمانه، نیروی تأمین سلامت و انتظام جامعه را، به تعداد متدینان آن افزایش دهد؛ نیروهای بی‌جیره و مواجبی که ایمان به دریافت پاداش مضاعف شده آن، آنان را از چشم دوختن به دستمزد دنیایی کفایت می‌کند. خدا، امت اسلام را بهترین امت دانسته است از آن روی که، “امر به معروف و نهی از منکر می‌‌کنند و به خدا ایمان دارند.”[2474]از تعلیل و تعلیق خیر بودن امت، چنین به دست می‌آید که در صورت ترک آن دو واجب الهی، امّت از وصف “بهتر بودن” خارج می‌شود.

“آزادی انسان و معافیت او از امر و نهی، در مواردي است که اثر اعمال او، محدود به شخص خودش باشد ولی اگر از عمل او، آسیبی متوجه اجتماع شود، در آنجا ديگر آزادي اراده و عمل وجود ندارد و در چنين مواردي اگر کسي و يا کساني او را به سوي سنت و يا عملي قانونی دعوت کند و براي دعوت خود، حجت و دليلي روشن بياورد نمی‌توان او را به زورگويي و سلب آزادی مشروع افراد متهم نمود . بنابر آنچه تعليم الهي به آن هدايت مي‏کند خداي تبارک و تعالي مالک علي الاطلاق است و غير او، چيزي ندارد و همين مالکيت علي الاطلاق خداي سبحان هرگونه حريتي را که انسان براي خود توهم مي‏کند سلب مي‏نمايد همچنانکه همين مالکيت علي الاطلاق خداي سبحان بود که انسانها را از قيد بردگي و بندگي انسانهاي ديگر آزاد نموده و او را نسبت به ساير همنوعانش آزادي بخشيد ، و ربوبيت و مولويت هر انساني نسبت به انسانهاي ديگر را ممنوع اعلام نمود.” [2475]