4-1-3. مظاهر غفلت از ابتلائات الهی
4-1-3-1. غفلت از فتنه ها
4-1-3-1-1. فتنه بهروزی
هر حرکتی، نیازمند ایمان و انگیزه است و حرکت کاروان تمدنساز اسلامی، از این جهت با بلا و آفت بزرگ و پیچیدهای مواجه است و آن، بهروزی و حال خوش ظاهری کاروان تمدنی رقیب است؛[2560] همان کاروانی که جهت حرکتش، کاملاً مخالف سوی حرکت کاروان اسلامی است و انتخاب هر کدام، به معنای دور شدن از دیگری است و چنین نیست که دو کاروان، با مقاصدی مختلف ولی همسو و یا با سویی متقارب باشند و تغییر در گزینش نخستین، چندان دشوار و پرمؤنه نباشد که اگر چنین بود، این بلاء چندان هم بزرگ و پیچیده نمیشد. انسانی که شدیدالحُبّ به خیر و عجول است و به نقد عاجل، اشتیاق بیشتری دارد تا نسیه آجل، وقتی مال و مُکنت اعضای گروه مقابل را میبیند، عزم او در ادامه حضور و همراهی با گروهی که خیر موعودشان، متکی به اخباری غیبی است و شیطانی قسمخورده، همواره سعی در ایجاد تردید در صحت و صدق آن دارد، سست میشود و دچار تذبذب میگردد، نه جرأت جدایی دارد و نه اراده ادامه[2561] و آرام گرفتن با آموزههایی نظیر “حظّ دنیوی ملحدان از آن جهت است که خدا نمیخواهد برایشان نصیبی از حظّ در آخرت باشد و این برخورداریها برای آن است که بار گناهشان سنگین تر شود”[2562] ؛ “و اگر بیم کفر همگانی نبود، خدا کافران را چنان از مال و ثروت بهرهمند میکرد که از سر زیادی آن، حتی سقف خانههایشان را هم از نقره بسازند”[2563] هم نیازمند ایمانی است که فراوانی چندانی ندارد، در چنین حالتی، کثرت افراد مبتلا به این آفت، و ناتوان از درک «بلاء بودن» آن، به مانع بزرگی برای تحقق هدف تمدنسازی تبدیل میشود.
دیدگان ظاهربینان، مسحور زرق و برق داراییها و جذابیتهای ملحدان است[2564] چرا که تمدن الحادی، اساس پیشرفت خود را بر خواستههای نفس قرار داده است. ملحدان با علم به اینکه اکثریت شهروندان، همواره خواستههایی موافق با طبع نفسانی دارند، با انتخاب راه “جلب رأی و نظر مخاطبان به هر قیمت”، اهداف خود را پیش میبرند و خود را ملتزم به برآورده ساختن رضایت حداکثری میدانند ولو این رضایت، در تقابل با ارزشهای انسانی و اخلاقی باشد. آنان با اتخاذ سیاستی دوپهلو و با کوفتن همزمان بر “نعل و میخ”، تلاش میکنند دافعه را به حداقل برسانند. آنان برای اینکه رأی و تأیید مجرمان و اشرار و مفسدان را هم از آن خود کنند، چشم بر حقایق بسته و با شعارهای فریبای حقوق بشری، هم رضایت آنان را به دست میآورند و هم جاذبه ای برای ناظران و سامعان از تمدنهای دیگر پدید میآورند که نسبت به سبک زندگی خود، ناخشنود هستند. دفاع از قاتلان و جانیان با شعارهای حقوق بشری؛ دفاع از معتادان اسیر نفس با عنوان «مریض» و نه مجرم؛ دفاع از تنفروشان و هتاکان عفت عمومی با عنوان “کارگر جنسی” از جمله سیاستهای باطلی است که برای جاهلان و ظاهربینان، جذابیت دارد و آنان را به عاشقان دور از معشوق بدل مینماید که صمیمانه و مشتاقانه در پی وصال هستند.
در تمدنی که با انکار خالق، دچار خلأ معنوی گشته، و فردای ابتلا به دلتنگی[2565] و معیشت ضنک[2566] و برای علاج موقت آن، دست به دامن درمانهای کاذب میشوند، ابراز احساسات برای حیوانات و محیط زیست را، مرهمی بر دلتنگیها یافته، و برای شیفتگان جاهل داخلی و خارجی خود، این استنتاج باطل را به ارمغان میگذارند که، “مقلد و شیفته تمدنی هستند که در «تعالی» به درجهای رسیده است که علاوه بر انسانها، بر حیوانات و جمادات هم، دل میسوزاند!”چنین جذابیت کاذبی که تمدن الحادی برای خود ایجاد میکند، مانع بزرگی برای همراهی شهروندان منافق با برنامههای پیشنهادی اسلام میشود؛ برنامههایی که همراهی اکثریت، لازمه پیشرفت و نتیجهبخش بودن آنهاست و در این میان، تنها شهروندان صابر و دانا هستند که میتوانند با مدد الهی، توفیق استقامت داشته[2567] و خود را از این فتنه در امان نگه دارند.
البته هر چند خداوند مسیطر، با همان جمعیت کمشمار صابران دانا، اراده خود را محقق میکند[2568] ولی «تحقق اراده الهی» با «شکلگیری تمدن مطلوب»؛ که نیازمند فراگیری و گستردگی است، دو موضوع متفاوت هستند. غالب دلهای مبتلا به نفاق، زمانی که ندای سرمستی فرعونیان را میشنوند که خود را «دارا» و موسویان را «ندار» میشمارند، با نگاهی ظاهری، ادعای آنها را تصدیق کرده و مقهور قهقهه مستانه آنان میشوند و در ظاهر و باطن؛ و یا لااقل باطناً، تابعشان میگردند.[2569] این ندا اگر در گذشته، کمتر موجب تحقیر و استخفاف منجر به اطاعت میشد، امروزه به علت تبدیل شدن دنیا به دهکده جهانی، پرطنین و مخربتر است. تمدن الحادی در تمام ساعات شبانهروز، از طریق رسانهها، خوشیهای زندگی خود، و ناخوشیهای تابعان دیگر تمدنها را به رخ مخاطبان میکشد و آنان را مجاب میکند که بهروزی و خوشبختی در ترک آموزههای دینی و انکار آنها و باور به درستی ادعاهای تمدن دینستیزان است. این تبلیغات زمانی که به «مشهودات» مخاطبان از دنیای پیرامون و نیز، «رذائل درونی» آنها اضافه میشود، خیل عظیم مصدِّقان تمدن الحادی و مکذِّبان دیگر تمدنها و از جمله نوع اسلامی را موجب میگردد؛ تصدیقی عملی، توأم با حفظ «عنوان» تمدنی که قلباً منکر آن است.