زمان مورد نیاز برای مطالعه: 885 دقیقه
4-1-3-1-2. فتنه به‌گزینی

خدا، به صراحت اعلام کرده است که “هدفش از خلقت، گزینش بهترین‌هاست”؛[2570] “خریدار دل سلیم و منیب است”[2571] و “گرفتارکننده دل ناراست فتنه‌جو!”[2572] گزینش، راهی به جز آزمایش ندارد؛ آزمایش نه برای آنکه بداند بلکه، برای آنکه بفهماند و مُجاب کند. بدیهی است هر آزمایشی، لوازمی دارد و کسی می‌تواند از آن سربلند بیرون بیاید که با «سر» سپردن به امر خدا و «دل» دادن به آموزه‌های دینی، بر طبع عجول و هلوع و ظلوم و جهول و کفور و یئوس خود غلبه کرده و با استانداردهای اسلامی تربیت شده باشد. تنها فرد صابر کریم عادل عالم شاکر امیدوار است که با نفسی آرامش یافته از ایمان به خدا، لیاقت عبور از موانع و ورود به دایره بندگان خدا و دخول در بهشت را پیدا می‌کند.[2573]

اینکه کارگر مؤمن و کارمند مسلم، تحت فرمان کارفرمای ملحد و مدیر منکر قرار می‌گیرند، فتنه الهی است، همچنان که به خدمت گرفته شدن فقیر باایمان توسط ثروتمند بی‌ایمان، فتنه الهی است و همان طور که داعی شدن موسی(ع) و هارون(ع)[2574] و طالوت[2575] و محمد(ص)[2576] فتنه بود، همان‌گونه‌ کم‌شماری مؤمنان و پرشماری ملحدان، فتنه‌ای مستمر است؛ فتنه‌ای که ملحدان با تکیه بر آن، توان اِعمال فشار بر مؤمنان را می‌یابند.[2577] فتنه انسان به داشتن یا نداشتن نعمت یا نقمتی است، هم چنانکه فتنه‌ شیطان، خلقت انسان از گِل بدبو و نداشتن بوی خوش بود.[2578] خدایی که ابلیس را با گِل بد آزمود، انسان را نیز با بدگِلان می‌آزماید؛ همو که خلقت صورت به دست اوست[2579] تا معلوم شود مشرک خوش‌گِل نزد او محبوبتر است یا مؤمن بدگِل.[2580] او که خزائن آسمانها و زمین برای اوست و به هر مقدار که حکمتش اقتضا کند، نازل می‌کند،[2581] برای فراهم شدن زمینه آزمون، به قدر معینی روزی می‌دهد و انسانها را با فقر و ترس و نقص در اموال و انفس[2582] می‌آزماید تا عجول کفور، از صبور شکور متمایز گردد.[2583] کسانی که توان خود را صرف تحصیل علوم ظاهری کرده‌اند[2584] و مبلغ و اندازه علمشان[2585] ناتوان از عبور از ظاهر دنیای فریبا است، قادر به ردّ شدن از سدّ و صافی فتنه‌های الهی نیستند و تنها آنهایی قادر به گذر از این هفت‌خان می‌شوند که علم واقعی کسب کرده باشند؛ علمی که از بندگی خدا حاصل می‌شود.[2586] گذر از زیب و زیور تمدن الحادی، تنها با علمی امکان‌پذیر است که حاصل قیام و سجود و باور به آخرت است. اگر ثروت و مکنت در جبهه ایمان بود، مؤمن از منافق قابل تمییز نبود و این فتنه، منشأ گرفته از حکمت الهی است تا سره را از ناسره بشناساند. شیطان و وسوسه‌های او هم، بخشی از فتنه‌های الهی است تا قلوب مریض و قسیّ، از سالم و رقیق تمییز داده شود.[2587]

دنیا، دارالبلاء است و همگان در آن آزمایش می‌شوند تا صادق از کاذب، معلوم شود[2588] و کسی که متوجه آن نباشد و یا باوری به آن نداشته و دنیا را “دارالضیافه و الفرح” بیانگارد، در دام شیطان می‌افتد. خدا برای مشخص شدن خوب از بد، ملاحظه‌کار نیست و بسان سازندگان تمدن زمینی، به دنبال آن نیست که سیاهی لشگر و رأی‌دهنده جذب کند، خدا این جهان عظیم را خلق کرده است تا أقلّ طیّب را، از بین أکثر خبیث جدا کند[2589] اکثر انسانها نمی‌دانند که آنچه خدا به ایشان از مال و مقام و مکنت و ثروت داده است، فتنه و وسیله آزمایش است، بلکه آن را حاصل علم و درایت خود می‌پندارند.[2590] گاه صِرف یک خبر و گزاره معرفتی، وسیله امتحان می شود.[2591]

اینکه داعیان الی الله، زندگی معمولی بسان دیگران دارند نیز، فتنه‌ای الهی است. کفار زمان پیامبران توقع داشتند رسل الهی دارای خصوصیاتی فرازمینی باشند تا برخورد با وضع ظاهری آنها، برای ایمان آوردن کافی باشد بدون آنکه نیازی به تزکیه نفس؛ به عنوان مقدمه‌ای برای ورود ایمان به دلهایشان، باشد[2592]؛ توقعی که کفار دیگر أزمنه نیز، به گونه‌ای دیگر دارند و آن اینکه، خدا ترتیبی اتخاذ کند که ایمان آوردن، نیازی به اثبات نداشته باشد و مانند روز، روشن باشد و همگان، بر ایمان به خدا اتفاق نظر داشته باشند؛[2593] انتظاری که ساده‌انگارانه و ناشی از جهل[2594] و موافق طبع عافیت‌طلب و لذت‌جوی آنان است. حاشا به حکمت الهی که اجازه دهد غیرمستحقی به جوارش راه یابد.

همچنانکه سامری برای بنی‌اسرائیل، با استفاده از «زیب و زیور» دنیایی و «علم» خدادادی، گوساله‌ای ساخت که به علت خارق‌العاده بودنش، آنان را به کرنش واداشت، سامریان امروزی نیز، با کشف و بهره‌برداری از علوم نهفته در طبیعتی که خدا، خالق آن‌هاست، فتنه‌ای برپا کرده‌اند که مردمان کوته‌بین را در برابر ابداعات خارق‌العاده خود به کرنش واداشته و رشته اتصال آنان را از خالقشان می‌گسلند و می‌گویند که آن مصنوعات و طبیعتی که آن مصنوعات را از آن گرفته‌اند، معبود آنهاست[2595] و دین، خرافه‌ای بیش نیست.

«اموال» و «اولاد»، از دیگر گزینه‌های فتنه به‌گزینی است[2596] تا معلوم شود آیا مدّعی ایمان، دارنده چنان سطحی از باور است که در دوراهی بین حبّ «مال و فرزند» و باور به «خدا و آنچه نزد اوست»، جانب تقوا را می‌گیرد و پایش به گناه نمی‌لغزد یا آلودگی به نفاق و دنیاگرایی و شک به آخرت پای او را می‌لغزاند؟[2597]

خدا می‌آزماید برای آن است که مؤمن، از منافقی که ایمانش بستگی به بهره‌مندی‌اش از دین دارد و دین را برای برآوردن مقاصد دنیویش می خواهد، تمییز داده شود؛ کسی که اگر دنیایش تأمین شود، دلش به آن آرام می‌گیرد و عبادت می‌کند و اگر زیان و محنتی به او برسد، روی از دین برمی‌گرداند.[2598]

خدا در قرآن، نمونه‌هایی از آزمایش‌های خود را بیان کرده است، برای اینکه اسوه‌ دیگر بندگان باشند و آنها بدانند که مقبولین درگاه الهی، از چه آزمونهایی گذر کردند تا لیاقت جوار ربّ یافتند. همه پیامبران(ع) نتیجه به‌گزینی‌های خدا هستند. در این میان، گزینش ابراهیم خلیل‌الرحمن و آزمون‌های او در قرآن جلوه ویژه‌ای دارد و نمونه بارز آن آزمون‌ها؛ که نشان از شدت سرسپردگی خلیل خدا در امتثال امر دوست دارد، مأموریت ذبح فرزند جوانمردش اسماعیل(ع) است و توفیق پدر و پسر در این بلاء عظیم؛[2599] گزیده‌های برتری که به پاسداشت مقامشان، بخش‌هایی از مناسک حج، الگوگرفته و یادآور آزمون آن دو بزرگوار است.

نمونه‌های ارائه شده در قرآن نشان می‌دهد که خدا سخت مشکل‌پسند است و دارنده کمترین ناخالصی، از غربالش ردّ می‌شود و این بستگی به فرد ناخالص دارد که شانس خود را با تلاش‌های بعدی برای خالص شدن، دوباره و چندباره امتحان کند و یا از خیر صعود گذشته و به شرّ سقوط رضایت دهد. از این رو، گاه آزمون‌ها چنان بر بندگان گران می‌آید که پایه‌های ایمانشان را می‌لرزاند[2600] و جز اندکی، موفق به قبولی نمی‌شوند.[2601]

اختلاف درجات در دنیا، فتنه دیگری است برای گزینش و تمییز شاکری که نعمت را از خدا دانسته و «شکر» می‌گوید، از کافری که آن را از آنِ خود پنداشته و «کفر» می‌کند.[2602] گاه فتنه برای جدایی منافقان قاعد، از صابران مجاهد است.[2603] فتنه الهی ممکن است زمانی به سراغ فرد یا جامعه بیاید که توقعش نمی‌رود ولی آزمون‌های الهی ملاحظه توقع بندگان را نمی‌کند. بنی‌اسرائیل گمان نمی‌کردند تأخیر موسی(ع)، فتنه باشد.